روشنفکری به نام رهبر
دیروز بعد از اینکه بیانات رهبر را درباره ی ضرورت حضور طلاب در فضای مجازی خواندم یک صفحه ورد باز کردم و تیتر زدم «روشنفکری به نام رهبر». برداشتم در نگاه اول این بود که با وجود فضای هنوز سنتی حاکم بر حوزه های علمیه، رهبر خیلی باید روشنفکر باشند که از ناآشنایی برخی مبلغان دینی با ابزارهای جدید رایانهای ابراز تاسف کنند و مهمتر اینکه در درس خارج فقه خود به اهمیت معارف اسلامی و «فقه الله الاکبر» اشاره کنند. درست است که مراکز تخصصی فلسفه و کلام در حوزه های علمیه فعال هستند؛ اما تعارف که نداریم، فقه و فقاهت به معنای احکام عملی طلایه دار میادین حوزههای علمیه شدهاند، معارف اسلامی و عقاید کمی به حاشیه رانده شده اند و بسیاری برخوردهای ناروا که بماند… مهم این است که رهبر بیدار است.
امروز دوباره خبر بیانات آقا را کلمه به کلمه خواندم و علامتگذاری کردم. یکی از تاکیدات ایشان وظیفه ی روحانیت در «مقابله با نقشه ی دین زدایی و عفت زدایی» است. معرفی دو جریان معارضی که این روزها فضای مجازی را در برگرفته و قارچ گونه در حال رشد است. به تناسب رشته ام مدتی کنجکاو شده بودم که صفحات ملحدان و آتئیستها را در فضای مجازی دنبال کنم و مستقیما بشنوم حرف حسابشان چیست. بخش زیادی از حرفهایشان که تقطیع عامدانه ی سخنرانی های عالمان دینی و نشر آنها به عنوان نمادی از تحجر، معرفی جریانهای افراطی نظیر داعش به عنوان یکی از فرق اسلامی و راندن همه با یک چوب، و توهین و تمسخری که هیچگونه استدلال و برهانی در آنها وجود ندارد را اگر فاکتور بگیریم، بخش زیادی از اعتماد فکری کاربران به آنها به خاطر نتایج ضد الاهیاتی است که از گزاره های علمی میگیرند و نقل گفته های دانشمندانی که اکثرا نامی و مورد وثوق عامه ی مردم هستند. حالا اینکه در همین صحبتها چقدر مغالطه و فریب نهفته هست و به قول منطقیون هم خطای صورت در آنها وجود دارد و هم خطای ماده که بماند؛ آن چیزی که اهمیت دارد این است که این جریان یک «نقشه»ی حساب شده است و روحانیون به عنوان متولیان اندیشه ی دینی وظیفه دارند که با این «نقشه ی دین زدایی» مقابله کنند.