• خانه 
  • تماس  
  • اخیر 

اربعین رازآلود امام

14 خرداد 1396 توسط عین. کاف

حجم و وزن زیاد و جلد سفت و محکم کتاب، حس درست و حسابی بودن به ما می ­داد. اینکه نمی­شد کتاب را بغل بزنی و در هر مهمانی و مجلسی چند صفحه از آن را مطالعه کنی، باعث می ­شد خواندنش آداب داشته باشد. با سلام و صلوات کتاب را از از قفسه بیرون بکشی، اگر چند روزی گذشته باشد غبار رویش را با دست پاک کنی و با نوک انگشتانت آخرین صفحه­ای که خوانده بودی را باز کنی.

پیش از آنکه «اربعین حدیث» امام خمینی را از نزدیک ببینم، تصوری مشابه همان کتاب­ های چهل حدیث معمولی که در موضوعات مختلف نوشته شده از آن داشتم. چند ترم قبل از آن وصیت نامه سیاسی-الاهی امام خمینی را به عنوان یک واحد درسی گذارنده بودیم و وصیت­ نامه­ ای، که برای اولین بار فهمیدم می­ شود در قالب وصیت نامه اندازه یک کتاب حرف برای گفتن داشت، تا حدی شخصیت اجتماعی-سیاسی امام را در ذهنم شکل داده بود. آیه و حدیث هم که خوراک ما بود در حوزه، و تلفیق چهل حدیث نویسی شخصیتی که تا حدودی –فکر می­کردم- می ­شناختم به نظرم عجیب نمی­ آمد.

شوک اول حجم کتاب بود. مگر چهل حدیثِ گیرم ده خطی چقدر می­ تواند شرح و تفسیر داشته باشد؟ اصلا امام کی فرصت کرده ­اند اینها را بنویسند؟ کدام شب و نیمه ­شبی بین تاریخ مبارزات و سخنرانی ­ها، در سندیت این احادیث تحقیق کرده، حاشیه زده و نوشته و بازنویسی کرده؟ البته به حکم مامور به نمره و امتحان بودن، وقتی فهمیدیم سرفصل درسی ما فقط تا پایان حدیث یازدهم هست، شوکمان کمی فروکش کرد، نفس راحتی کشیدیم، بسم اللهی گفتیم و مطالعه را آغازیدیم.

اما تا امروز و همین لحظه که حدود شش سال از گذراندن آن واحد درسی می­گذرد، شوک دوم به قوت خود پابرجاست. همان علتی که، برخلاف تصمیم اولیه­ م در صفحات آغازین کتاب که به یازده حدیث بسنده نکنم و در فرصت مناسبی تا پایان چهل حدیث بخوانم، باعث شد دیگر دست به آن کتاب نبرم. از آن سال تا کنون هر وقت بین سایر طلبه­ ها یا در جمع ­های دیگری صحبت از این واحد درسی شده، سعی کرده ­ام حسم را نسبت به این کتاب با بقیه در میان بگذارم و ببینم آیا بقیه هم بعد از کلنجار رفتن با خط به خط یازده حدیث اول، همین حس را داشته­ اند یا خیر. پاسخ اکثرا مثبت بود.

امامی که تا آن روز از رسانه­ ها و مطالعات پراکنده شخصی شناخته بودم امامی با غلبه چهره سیاسی بود. ولی گلچین احادیث و مخصوصا شرح و تفصیل آنها کاملا در وادی معنویات و عرفان سیر می­ کرد. روح لطیف و قلم شیوایی پشت کلمه به کلمه اربعین بود که اشتیاقم را برای ادامه مطالعه بیشتر می­ کرد. هر صفحه که پیش می­رفتم حس می­ کردم چندان هم حرف جدیدی برای گفتن ندارد و تکرار همان مباحث تزکیه نفس، خلوص نیت و خداشناسی است که در ادبیات و الاهیات عرفانی می­ شنویم؛ اما در عین حال کشش و جذبه کتاب آنقدر بالا بود که مرا به خواندن صفحات بعد و بعدتر کنجکاو می­کرد. از حدیث دوم به بعد شور و دلهره ­ای در دلم افتاد. چند صفحه که می­خواندم کتاب را می ­بستم و می ­گفتم: «با این حساب، حتما جای من در قعر جهنم است!» کف ه­ی «خوف» بر روح و روانم غلبه می ­کرد. زیر چشمی نگاهی به صفحه بعد می­ انداختم و باز هم کنجکاو می ­شدم. «رجا»ی روشنی که بر قلبم طلوع می­ کرد، باعث می­ شد دوباره چند صفحه پیش بروم. اما دوباره ترس و هیچ ­انگاشتن همه اعمال و نیات کل زندگی­م پیش جسمم مجسم می­ شد، محکم­تر کتاب را به هم می­ک وبیدم و می­ گفتم دین که نباید اینقدرها هم سخت باشد! نمی­دانم چه سری در اربعین امام بود که توانستم بالاخره تا حدیث یازدهم بخوانم. اما همین درگیری خوف و رجای روحم با خط به خط کتاب، و در واقع ظرفیت پایینم، باعث شد حسرت رسیدن به حدیث چهلم تا امروز بر دلم بماند.

بعد از مطالعه اربعین حدیث امام، دیگر به کل فراموشم شده بود این نویسنده رقیق القلبی که خودش را بنده ضعیف گنهکاری پیش معبودش می­ داند و آنقدر روی ریزترین تمایلات نفسانی هم حساس است که با موشکافی دستشان را رو می­کند، همان امامی است که انقلابی به پا کرده و تاریخ کشور و چه بسا جهانی را تغییر داده. و اگر همین امام دوست داشتنی عارف مسلکم نبود، شاید انقلابی هم نبود.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 5 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

کلیدواژه ها: اربعین امام امام خمینی انقلاب حوزه سطح دو چهل حدیث

موضوعات: دین و زندگی لینک ثابت

نظر از: حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت [عضو] 
  • الزهراء(س) گلدشت

مطلب پر مفهومی بود
قلمتان هم خوبه
موفق باشید
http://alzahra-goldasht.kowsarblog.ir

1396/04/06 @ 14:41
نظر از: کوثر [بازدید کننده]
کوثر

سلام…
منم همین حس را داشتم و دارم.
حالا شاید شما به اعتبار علایقتان وارد وادی فقهی امام نشده اید که امام فقیهی است توانا که خاطرم هست یکبار در نظرات حضرت آقا خواندم که: بعید نیست که تقلید ابتدایی از امام جایز باشد. (یعنی آنقدر بزرگ هستند و توانمند)
شاید اگر نظریات فلسفی امام را بیشتر بخوانید، فیلسوفی بی نظیر خطابش کنید و اگر دستی بر وادی شعر داریدوبخواهید اشعار را بخوانید، او را ادیب و شاعری توانمند بدانید.
ویژگی بارز امام، چند بُعدی بودن ایشان است.
و به قول شما آدم می ماند که امام کی فرصت داشته بخواند و بنویسد.
آن وقت تصویر امام و سخنرانی هایشان، آدم را به شک می اندازد.
این رهبر که اینقدر عامیانه و عوام فهم صحبت می کند، همان فیلسوف عارف فقیه شاعر است؟!

1396/03/24 @ 22:46
نظر از: سید [بازدید کننده]
سید

ادامه نظر
البته به جد معتقدم اقدامات بی نظیر امام در ایجاد تحول درونی در جهانی که فوکویاما آینده آن را از آن لیبرال دموکراسی می داندبرگرفته از کشف پراز رمز وراز عالم قدسی است که در شاگردی استاد فوق العاده ای چون شاه آبادی است میدانم به راستی او روح خدا بود در کالبد زمان
آنچه که به نویسنده بابت آن باید تبریک گفت ایجاد تلنگر به سربازان مکتب مهدوی است برای کشف این دنیای پراز رمز وراز
ترک این مرحله بی همره ای خضر نکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی

1396/03/24 @ 10:15
نظر از: سید [بازدید کننده]
سید

بسمه تعالی

مطلب اربعین رازآلود امام را خواندم . عنوان جذاب و معنادار آن مخاطب را به ادامه مطالعه متن ترغیب می نماید.
متنی جذاب ، قابل تامل و تعمق
متن مذکور خواننده را به یاد سالهای 74 تا 76 انداخت . در آن سالها که تهران بودیم همواره تلاش می کردیم علمای اهل معنا مانند آیت اله خوشبخت ، حق شناس ، سیدعلی آقا گلپایگانی و … را زیارت نماییم .
یکروز به اتفاق دوستی که بعد ها دکترای خویش از تربیت مدرس گرفت به منطقه تجریش محله فرمانیه رفتیم . در این محله متمول نشین تهران در منطقه دزاشیب مسجدی به نام المهدی بود که امام جماعتی به نام آیت اله سیدابراهیم خسروشاهی داشت ( در زمستان 95 به ملکوت اعلی پیوست ) بعدها فهمیدم که ایشان از شاگردان مکتب اخلاقی و عرفانی مخزن الاسرار علامه طباطبایی است . تقاضای نصیحتی کردیم فرمودند در خوابگاه کتاب اربعین حدیث را بخوانید . بخش هایی از آن را خواندیم هنوز که هنوز است به قول نویسنده در رمز و رازهای آن مانده که مانده ایم .
البته رفیق ما جزوه ی درسی در دست داشت که روی پشت جلد آن با خط بسیار زیبایی نوشته بود ( در ره منزل لیلی چه خطرها باشد – شرط اول قدم آن است که مجنون باشیم ) استاد از زیر عینک لبخند ملیحی و تبسم معناداری زدند و هم اکنون که بیش از 20 سال از آن واقعه می گذرد می دانم شرط فهم این کتاب پر رمز و راز و اتمام آن نیاز به گامهای عاشقانه ای چون مجنون دارد وگرنه پای استدلالیون چون بین بود – پای چوبین سخت
بی تمکین بود .
به نویسنده متن به دلیل تلنگری برای بازگشت به خویشتن خویش که مصداق بارزی ازتواصوبالحق وباالصبربود به واقع دست مریزاد می گویم .

1396/03/23 @ 12:30
نظر از: مدرسه امام جعفر صادق (ع) شاهرود [عضو] 
  • مدرسه علمیه امام جعفر صادق (ع) شاهرود
  • شمس الشموس
5 stars

سلام علیکم
بسیار روان و شیوا و دلنشین… پاراگراف اخر تکان دهنده بود، حقیقتا!!!
موفق باشید.

1396/03/20 @ 08:37


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

نویسنده این وبلاگ یک طلبه-دانشجوی مادام العمر است که از قضای روزگار فعلا دکترای فلسفه دین می خواند، سطح سه حوزه را در رشته فلسفه اسلامی دنبال می کند و اینجا قرار است درس پس بدهد. نوک مدادی، نه سیاه است نه سفید!

موضوعات

  • همه
  • فلسفه دین
  • تجربه دینی
  • مسئله شر
  • دین و زندگی
  • فضای مجازی
  • عین.کاف
  • عقل و ایمان

آخرین مطالب

  • ایمان ابراهیمی خریداریم
  • به رضایت
  • نامه ای به دختر فراری
  • مالزی از نگاه یک خانم طلبه. قسمت اول
  • اربعین رازآلود امام
  • درباره تجربه دینی
  • خدای خیر و مسئله شر
  • «فلسفه دین» چیست؟
  • به وقت سیدنی
  • خرده تجاربِ بعدا بدرد بخور

پیوند ها

  • وبلاگ جدید روشنک
  • چی شد طلبه شدم؟
  • سیب ترش
  • همه چیز همینجاست
  • روشنک، دختر لر
  • عطش شکن
  • برای خاطر آیه ها
  • جیغ و جار حروف
  • زهرا اچ بی
  • بهار نارنج

خط خطی های قبلی

  • شهریور 1396 (1)
  • مرداد 1396 (2)
  • تیر 1396 (1)
  • خرداد 1396 (1)
  • فروردین 1396 (1)
  • بهمن 1395 (1)
  • آبان 1395 (1)
  • مهر 1395 (3)
  • شهریور 1395 (6)
  • بیشتر...

بازدیدهای نوک مدادی

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس