دخترم غدیر
25 شهریور 1395 توسط عین. کاف
امروز روحانی محترمی داشت درباره عید غدیر و نحوه بزرگداشت آن می گفت. این که سعی کنیم در حد وسع خودمان بین اهالی خانه و همسایه شیرینی و شربت پخش کنیم، جشن بگیریم، عیدی بدهیم، اگر می توانیم مسجد و مدرسه ای به نام «غدیر» بسازیم. حالا من پشت فرمان و سر پیچ، پرت شدم به عربستان، مکه، صحن مسجد الحرام و یک عصر نیمه گرم تابستانی. همان سفر اول عمره م در سال 83 که همسفر مادر بودم و یکی از پروژه های شخصی مان کنجکاوی درباره حجاب و فرهنگ زنان مسلمان دیگر کشورها شده بود. به هر کسی می رسیدیم و به هر زبانی که بلد بودیم سعی می کردیم ارتباط بگیریم. آن روز عصر روبروی کعبه نشسته بودیم و قرآن می خواندیم... بیشتر »